
یک نماینده مجلس شورای اسلامی میگوید نرخ بیکاری در ایران 30 درصد است. به گزارش راديو فردا، “داریوش قنبری” نماینده مجلس شورای اسلامی نرخ بیکاری در ایران را 30 درصد دانست و گفت، آمارهای اشتغالزایی از سوی دولت برای انحراف اذهان عمومی است. این عضو فراکسیون کارگری مجلس در گفت وگو با خبرگزاری ایلنا، افزود در آمارهای رسمی تعداد بیکاران را سه میلیون نفر اعلام می کنند اما در این آمارها زنان و دانشجویان را محاسبه نمی کنند. داریوش قنبری ادعای محمود احمدی نژاد در خصوص ایجاد دو میلیون شغل طی یک سال را رد کرد و گفت این آمار برای منحرف کردن افکارعمومی است. این نماینده مجلس با انتقاد از واردات بی رویه کالاهای مصرفی گفت، «به هر میزان که واردات داشته باشیم به همان اندازه تعطیلی واحدهای تولیدی را خواهیم داشت.»
در همين رابطه و جهت جوابگويي به معضل بيكاري، سال گذشته، خبري در خصوص طرح بيمه هاي بيكاري در مجلس ايران مطرح شد. تیرماه سال 90 طرحی به صورت یک فوریتی در مجلس شوراي اسلامي به تصویب رسید که طی آن قرار بود برای اولین بار شرایط پرداخت کمک هزینه 200 (برای مجردان بیکار) تا 250 هزار تومانی (برای متاهلان بیکار) از سوی دولت فراهم شود. این طرح که در قالب 3 فصل و 34 ماده تهیه شده بود بیکارانی را مدنظر داشت که بنا به دلایلی از سوی دولت امکان اشتغال آنها فراهم نشده بود و به صورت کلی حمایت 10 ساله از هر بیکار را در دستور کار خود قرار داده بود. اما جمهوري اسلامي كه با اقتصادي ورشكسته و در هم ريخته روبروست، در برابر فشار اعتراضات جوانان و مردم مجبور است سراغ مسايلي چون بيمه بيكاري و غيره برود كه جمعيتي ميليوني و متوقع را مقابلش قرار ميدهد.
آنطور كه مي بينيم، مسئله مهم در ایران، بیکاری گسترده است. در جوامعی مانند ایران که بخش صنعت زیر فشار شدید قرار گرفته و کوچکتر شده است، مردم و مخصوصا جوانان با بیکاری گسترده اي روبهرو هستند. بیکارانی که تحت تاثیر بحرانهای اقتصادی حاکم به حاشیه تولید پرتاب شدهاند. در ادبیات مارکسیستی به اين جمعيت، ارتش ذخیره کار میگوییم. این دست از جامعه، ابزار بسیار مهمی در دست سرمایهداران هستند تا حقوق حداقلي پایین نگه داشته شود، قراردادها را نقض کنند و در عمل به نوعی بردگی سرمایهداری دامن بزنند.
اين مشکلات اما در تولید اجتماعی و پروسه انباشت سرمایه ریشه دارد. یا باید کل شیوه تولیدی کنونی را عوض کرد یا اینکه وضع حتی بدتر خواهد شد. جوانان نه فقط در ايران، بلكه در همه جهان بخشی از ارتش ذخیره کار را تشکیل میدهند، نرخ بیکاری در بین جوانان حتی در کشورهای صنعتی پیشرفته حدود ٣ تا ٤ برابر بیشتر از نرخ عمومی بیکاری است. طبیعی است که بویژه در شرایط کنونی، یعنی در دوره بحران و هجوم وسیع سرمایه به معیشت و زندگی طبقه کارگر، این بخش جامعه قبل از همه عکس العمل نشان دهند و به نیروی محرکه شورشها و اعتراضات تودهای یا انقلابات تبدیل شوند. طبعا تحولات اجتماعی و سیاسی در هرجا شکل و شمایل و مضمون خاص خود را میگیرد، اما جوانان نقشي تعيين كننده در اين تحولات دارند و دلیل پایهای اين نقش در تحولات معاصر در اقتصاد سیاسی جامعه حاضر نهفته است که علیرغم تفاوتهای ناشی از ویژگیهای محلی ریشه در یک واقعیت واحد و جهانی دارد. این واقعیت که بقول مانیفست “سرمایه قادر نیست برای بردگان خود حتی زندگی برده واری تامین کند”. ما دقیقا در اینجا قرار داریم.
طبعا جوانان كه بخش عظيم اين نيروی ميليوني بيكار هستند بايد در صف جلوي اين اعتراض قرار گيرند. بايد جمع شد و اعلام كرد، كه ما خواهان بيمه بيكاري مكفي هستيم. ما خواهان شرايط و ايجاد تسهيلات لازم براي تحصيل و ادامه تحصيل خود بصورت رايگان هستيم. اعلام كرد كه ما خواهان مسكن و تامين تسهيلات لازم براي تامين سرپناهي براي خود و خانواده مان هستيم. اعلام كرد كه ما درمان رايگان ميخواهيم و در يك كلام ما زندگي اي انساني ميخواهيم و كوتاه نمي آييم.