
دفاع از موجوديت هر دین و تفکر و نگرشی تحت لواى بحث احترام به باورهاى مردم، به نظر من بىاعتبار و رياکارانه است. در ميان مردم، باورهاى مختلفى هست. بنابراين بحث نه بر سر احترام به باورهاى مردم، بلکه بر سر انتخاب باورهاى قابل احترام مردم است. هر کس هر چه بگويد، به هر حال همه دارند باورهاى باب ميل خودشان را انتخاب ميکنند. و لاجرم آنها که تحت لواى حرمت باورهاى مردم، نقد به دین و مذهب را پس ميزنند، دارند فقط انتخاب معنوى و سياسى خود را بيان ميکنند و بس. دین (شان) را به عنوان يک عقيده قابل احترام برميگزينند و فقط براى مشروعيت “خلقى” دادن به انتخابشان، عقايد خود را در بستهبندى “اعتقادات مردم” عرضه ميکنند. من به هيچ خرافهاى، به هيچ ناحقى، حتى اگر همه مردم جهان به آن صحه بگذارند، احترام نميگذارم. اين را البته حق هر کس ميدانم که به هر چه ميخواهد باور داشته باشد. اما ميان احترام به آزادى عقيده افراد با احترام به عقيده افراد فرق اساسى هست. ما بر فراز جهان ننشستهايم و داور اين دنيا نيستيم. بازيگران و شرکت کنندگان در آن هستيم. هر يک گوشهاى از اين جدال تاريخى- جهانى هستيم که به نظر من از آغاز تا امروز بر سر آزادى و برابرى انسانها در جريان بوده است. من به خرافاتى که با آنها در حال جنگم و زجر انسانها را در چنگال آن ديدهام، احترام نميگذارم.